دیگو کاستا؛ حرفهای یا هیولا؟(نوشته حمیدرضا صدر)
به ادامه مطلب بروید...
قضاوت درباره دیگو کاستا در نبرد چلسی - آرسنال آسان نیست، هست؟...
کافی است سری به رسانههای بریتانیایی بزنید تا دریابید در توصیف بازی دیگو کاستا طی دیدار چلسی - آرسنال به واژههای «کثیف»، «هیولاوار» و «سیاه» پناه بردهاند و او را یادآور شخصیتهای منفی قصههای تخیلی خواندهاند. کاستا زمینهساز اخراج گابریل شد و پس از آن بود که چلسی دو گل زد و به پیروزی دست یافت. میتوان منطق بازی جوانمردانه را فهمید ولی مگر بازی کاستا یادآور بازی از نوع انگلیسی نیست؟ مگر انگلیسیها «بازی انگلیسی» را «درگیرانه» و مبتنی بر «برخوردهای فیزیکی» تعریف نکردهاند؟
انگلیسیها هنوز هم برای به رخ کشیدن شجاعت انگلیسی در میدان فوتبال تصویر تری بوچر با سر شکسته باند پیچی شده و خون پاشیده شده بر صورت و پیراهنش - طی دیدار انگلیس و سوئد در مقدماتی جام جهانی 1990 - را به رخ میکشند و آن را نمایشگر شجاعت انگلیسی قلمداد میکنند. اساسا اینکه خود کاستا طی مصاحبهای شیوه بازیاش را مبتنی بر «قدرت جسمی» و البته آمیخته به «نجابت» توصیف کرده تا حد بسیاری شبیه توصیف انگلیسیها از خودشان است. در حالی که بازی تئو ولکات به عنوان انگلیسی کوچک اندام در نوک خط حمله آرسنال نقطه مقابل کاستا بشمار میرود. او نه قدرت جسمی آلن شیرر و ایان رایت را دارد و نه هنر والای تیری آنری در تمام کنندگی را و طی دیدار هم برابر قدرت جسمی نمانیا ماتیچ، کورت زوما و گری کاهیل به بند کشیده شد.
کالبد شکافی درگیریهایی که آرسنال را ده نفره کرد نه فقط کاستا که توپچیها را هم نشانه میرود: درگیری کاستا و کوشینلی درون محوطه جریمه با دو ضربه آرام سر کاستا به کوشینلی و سپس هل دادن کوشینلی همراه بود که هر یک از آن دو ضربه شایسته نشان دادن کارت زرد به کاستا بشمار میرفت. سپس گابریل وارد شد و درگیری لفظیاش با کاستا به زدن آن ضربه آرام پشت پا در نزدیکی مایک دین انجامید. ضربه بچهگانهای که یادآور ضربه آرام دیوید بکام به دیگو سیمونه در دیدار انگلیس و آرژانتین در جام جهانی 1998 که منجر به اخراج بکام شد. پس از ضربه گابریل بود که کاستا تلاش کرد نقش بازیکن منزه میدان را بازی کند. اعتراض کرد و سرش را به علامت تاسف از آنچه گابریل انجام داده تکان داد... نکوهش کردن کاستا آسان به نظر میرسد، ولی گابریل و نقش حرفهای او چی؟ چرا آرسن ونگر پسرانش را برای چنین لحطاتی آماده نکرده بود؟ مگر او و بازیکنانش کاستا را نمیشناختند؟ مگر نمیدانستند او در اسپانیا آب دهانش را بر کف دستش میافکند و سپس بر صورت حریفانش میکشید تا آنها را خشمگین کند؟
برای مقایسه رویکرد دو تیم میتوان به صحنه دیگری اشاره کرد. جایی که برانیسلاو ایوانوویچ در نیمه اول روی آلکسی سانچز خطای شدیدی انجام داد و سانچز بدون ادا و بسیار ورزشکارانه از زمین بلند شد و مایک دین هم واکنش تندی علیه ایوانوویچ نشان نداد. به نظر میرسید برنامه ونگر در وجه تاکتیکی این بود سانچز با تکیه به سرعتش به مصاف ایوانوویچ که در هفتههای اخیر ضعیف ظاهر شده بود برود و ولکات از این فرصت برای رسوخ در فضاهای حادث شده بهره ببرد. آنچه که بینتیجه ماند و سرنوشت بازی در سوی دیگر میدان رقم خورد. در جایی متعلق به دیگو کاستا و با کارگردانی او. به همین دلیل مارتین کیون مدافع - خشن - سابق آرسنال گفت توپچیها بیش از حد مهربانانه و دبیرستانی بازی میکنند و سپس افزود آرزویش این بود برابر کاستا بازی میکرد. دمین دلانی مدافع کریستال پالاس هم که سه هفته پیش برابر کاستا بازی کرده بود گفت: «... از نبرد با کاستا که از نوع مهاجمان خشن سنتی است و اکنون تعدادشان کم شمار شده لذت بردم». آنچه دلانی 34 ساله در آن دیدار با موفقیت فراوان انجام داد پرهیز از غرق شدن در شیطنتهای کاستا بود.
حالا اگر به آمار بازی نگاه کنیم در مییابیم که کاستا حتی برای یک بار هم خطایی روی بازیکنان آرسنال انجام نداد تا سوت مایک دین به صدا درآید. در حالی که در دل همه درگیریهای یک سوم آخر زمین آرسنال حضور داشت و طی 81 دقیقه حضور در میدان از رویارویی با آرسنالیها هراسی به دل راه نداد. حرف زد فریاد کشید آرسنالیها را هم آزار داد و هم تحریک کرد و در میدان هم باقی ماند. در حقیقت او از دسامبر 2012 تاکنون کارت قرمزی دریافت نکرده که عجیب به نظر میرسد.
یعنی اگر در بستر حرفهای به دیدار چلسی - آرسنال نگاه کنیم، کاستا برنده بیچون و چرایی بشمار میرفت. بازیکنی که زمینهساز پیروزی تیمش با دستان پر را مهیا کرد بی آنکه ردی طی بازی از خود برای مجازات شدن توسط داور بر جای گذاشته باشد (هرچند با هیاهوی برپا شده حول او احتمالا داوران از بازی بعد سختگیرانهتر او را نشانه خواهند رفت). او از آن بازیکنانی است که هر مربی آرزوی داشتنش را دارد ولو آنکه حریفان از او نفرت داشته باشند. به همین دلیل مورینیو زبان به ستایش از کاستا گشود و او را برترین بازیکن میدان خواند.
اما براستی بهترین بازیکن میدان آنچنان که مورینیو ادعا کرد کاستا بشمار میرفت؟ اسکار فوقالعاده بازی کرد و کورت زوما در قلب دفاع بیاشتباه بود و گل کلیدی را هم درون دروازه پتر چک جای داد، با این وصف مورینیو از کاستا به عنوان بازیکن برتر نام برد. مورینیو در روند درگیری با آرسن ونگر دلایل خودش را برای چنین انتخابی داشت و البته مربی است که معمولا نیمی از حقیقت را بر زبان میآورد... و همین نکته نشان میدهد چرا خیلیها از چلسی تنفر دارند و نه از منچستر سیتی که مثل چلسی از سرمایه خارجی بیحصری تغدیه کرده. در سیتی فوتبال تماشایی میبینید که بازیکنانش از خشونت پرهیز میکنند و مربیاش ستایشگر کسب پیروزی به هر قیمتی نیست. ولی خب حقیقت کتمان ناپذیر این است فوتبال حرفهای همین است که چلسی و کاستا ارائه میدهند.
نویسنده:حمیدرضا صدر
- ۹۴/۰۶/۳۱
اطلاعات فوتبالیم خودمو کشته اگه بهم میگفتن اسم یه کشوره تعجب نمیکردم :))) آخه جغرافیامم مثل فوتبالمه "آیکون دل خجسته"