یورگن کلوپ در لیورپول؛ با قلب بازی میکنید یا مغز؟(نوشته حمیدرضا صدر)
به ادامه مطلب بروید...
یورگن کلوپ اولین مصاحبهاش در انگلیس را با وب سایت لیورپول به عنوان سرمربی باشگاه انجام داد...
چه احساسی دارید؟
معرکه!
کلامیبرای توصیفش پیدا نمیکنم... یکی از بزرگترین لحظات زندگیام را
سپری میکنم. با همه افراد خانوادهام اینجا آمدهام، البته جز پسرم که در
خانه ماند. همهمان اینجا هستیم و احساس میکنیم در رویا بسر میبریم.
چه چیزی برای پذیرش این پیشنهاد برایتان ضروری بود؟
گرفتن
چنین تصمیمی دشوار نبود. قراردادم با دورتموند چهار ماه پیش تمام شده بود
و طبعا به آینده فکر میکردم. پس از پانزده سال به چنان تعطیلاتی نیاز
داشتم. خسته بودم. طی آن سالها همه چیز به روز آخر رقابتها کشیده شد. اگر
به تاریخچه کوچک مربیگریام نگاه کنید در مییابید همیشه باید تا هفته
پایانی مبارزه میکردیم. آنچه که بسیار سخت بود... اما حالا احساس آمادگی
میکنم. آمدن به لیورپول تصمیم مهمی بشمار میرفت. شش سال معرکه به علاوه
یک فصل سخت را در دورتموند سپری کردم، ولی در مجموع همه چیز در دورتموند
فوقالعاده سپری شدند. دنبال چالش جدیدی بودم و اکنون اینجا هستم.
بیایید
درباره آنفیلد حرف بزنیم. اینکه چگونه به مسیر پیش رو نگاه میکنید؟ اینکه
چگونه اینجا را خانه خود احساس کنید و مربی طرفداران لیورپول محسوب شوید؟
انگلیسیام
آنقدر خوب نیست تا احساسم را بیان کنم. این سئوال را باید چند ماه بعد
بپرسید. ولی خب هیجانزدهام. میخواهم آنفیلد را ببینم. میخواهم بوی
آنفیلد را احساس کنم. وقتی چند سال پیش با دورتموند اینجا آمدم هم خیلی
هیجان زده بودم. رختکن تیمهای میهمان را دیدم و به خودم گفتم «همینجا
خدمتتان میرسند». آن روز برایم تاریخی بود. من خیلی جاها بودهام. سیگنال
ایدونا پارک استادیوم دورتموند٬ استادیوم بزرگی است. من استادیوم کوچک
ماینتس که معرکه بود را هم از آن خودم میدانستم، ولی خب آنفیلد
تاریخیترین استادیومی است که پا به آن گذاشتهام.
ایجاد آن پیوند ویژه با طرفداران چقدر برایتان اهمیت دارد؟
فوتبال
را میفهمم. فوتبال به طرفداران تعلق دارد. ما باید آنها را سرگرم کنیم.
باید حال و روزشان را بهتر سازیم. ما نمیتوانیم با فوتبال جان انسانها را
نجات دهیم، یادتان باشد ما پزشک نیستیم. ولی شغل ما این است حداقل طی نود
دقیقه آنها را از دشواریهایشان دور کنیم. این که آنها دو سه روزی درباره
بازی قبلی و یکی دو روزی در باره بازی بعدی حرف بزنند. همیشه تلاش کردهام
تا جای ممکن خودم را به طرفداران نزدیک کنم که البته به دلیل ماهیت این
حرفه همیشه هم میسر نمیشود. باید کار کنم و برای کار کردن نیاز به زمان
دارم که خب همیشه همان چیزی نمیشود که طرفداران انتظارش را دارند.
قاعدتا باید احساس طرفداران را درک کنید...
همیشه
آنها را فهمیدهام. میدانم اگر دوری در آنفیلد بزنم خیلیها جلو میآیند
و میگویند «اینجا آن اتفاق افتاد و آنجا آن حادثه رخ داد. استیو جی از
اینجا شوت زد و رابی فاولر از آنجا». بله اینها را میفهمم.
آیا فکر میکنید نیاز به انطباق با فوتبال انگلیس را دارید؟ فکر میکنید این امر چگونه رخ دهد؟
شاید
مجبور به نوعی انطباق شوم، نمیدانم. ولی در حال حاضر به چنین چیزی فکر
نمیکنم، چرا که فوتبال، فوتبال است و فوتبال انگلیس را هم میشناسم.
بازیهای پرشماری را تماشا کردهام و برابر تیمهای انگلیسی هم قرار
گرفتهام. البته بعضی چیزها فرق دارند، ولی در حال حاضر چندان اهمیتی
ندارند، چرا که فوتبال، فوتبال است. همه ما از قوانین ثابتی پیروی میکنیم و
اندازه زمینها هم یکسان هستند. بنابراین چندان سخت هم نیست. تجربهام
میگوید: «گوش کن، ببین، احساس کن و سپس فکر کن چه تغییری باید بدهی». من
حالا گوش میکنم، میبینم و احساس میکنم. زمان طولانی را در فوتبال سپری
کردهام. هم بازیکن بودهام و هم مربی و نمیخواهم چیزی را پیچیده کنم.
اینکه بازیکن به آسانی دریابد شما چه از او میخواهید اهمیت فراوانی دارد.
فوتبال بازی است که باید با این بازی کنید (کلوپ دستش را روی قلبش
میگذارد) و نه با این (دستش را روی مغزش میگذارد).
چه شباهتهایی بین چالشهایتان در لیورپول با آنچه در دورتموند داشتید وجود دارند؟
پیش
از هر چیزی باید با بازیکنان حرف بزنم. باید راه و روش مشترکی پیدا کنیم.
آنها میتوانند رفیق نزدیک من شوند (میخندد) که چیز بدی هم نیست، چرا که
همیشه رفیق وفاداری بودهام... راستی اینجا نیمکتهای دو تیم به هم خیلی
نزدیک هستند که با آلمان خیلی فرق دارد. اینجا میتوانید تصادفا برخورد
کنید به مربی حریف. میدانید که حین بازیها خیلی احساساتی میشوم!
ارزیابیتان از بازیکنانی که در لیورپول بدستتان سپرده شده چیست؟
خوب
هستند. من اینجا هستم، چرا که به قابلیتهای تیم اعتقاد دارم. ما
میخواهیم فردا و پس فرداها بدل شویم به بهترین تیم جهان. آنچه از بیرون
دیدهام خوب یوده. بازیهای خوبی از این تیم دیدهام و همینطور بازیهای
نه چندان خوب. چیزی که در فوتبال عادی است. یعنی مشکلاتی دارید که باید
حلشان کنید. مهم این است ما سرعت داریم، قابلیتهای تکنیکی داریم و
تواناییهای تاکتیکی. مدافعان خوبی داریم، همینطور مردان میانی و مهاجمان و
بازیکنان گوش خوب. حالا باید ببینیم برای اولین بازیمان برابر تاتنهام
کدامها در آمادگی بسر میبرند. من آدم رویا زدهای نیستم. من کریستیانو
رونالدو را نمیخواهم، همینطور لیونل مسی را. من همین بازیکنانی که دارم
را میخواهم و باید کارمان را شروع کنیم.
میتوانید بگویید روش بازی تیمتان چگونه خواهد بود؟
(میخندد)
وحشیبار. اولین چیز این است که دفاع باثباتی داشته باشید که در زندگی هم
چنین قاعدهای حکمفرما است. در کنار همه اینها یادتان باشد هر چیزی به
زمان نیاز دارد، بالغ شدن به زمان نیاز دارد، فوتبالیست شدن به زمان نیاز
دارد، بله هر چیزی به زمان نیاز دارد.
نویسنده:حمیدرضا صدر
- ۹۴/۰۷/۱۸