از رایکوف تا کیروش؛ بازخوانی دشمنی با مربی خارجی(نوشته حمیدرضا صدر)
به ادامه مطلب بروید...
هفته دوم آبان 1347 بود که زدراکو رایکوف دریافت قاعده بازی در فوتبال ایران چیست...
رایکوف
مربی آمده از فوتبال شرق اروپا بود. از یوگسلاوی که سابقه تاریخی در تربیت
و معرفی مربیان برجسته در زمینههای تاکتیکی و همینطور بدنسازی داشت. او
به عنوان بازیکن در جام جهانی 1958 بازی کرده و دروازه پاراگوئه را هم
گشوده بود. او آمد و جای محمود بیاتی در تیم ملی را گرفت. مربی که او در
بهار با تیم ملی جوانان ایران در بانکوک ناکام مانده بود ولی چهرههای
گمنامی که برگزیده بود بدل به بازیکنانی برجسته فوتبال ایران میشدند. او
سکان تیم ملی را در دست گرفته بود.
مربی
یوگسلاو بازیکنانی از تهران را برای سفر به شوروی و برگزاری سه دیدار
دوستانه برگزید. انتخابهایش جدلآور بودند و پرسشساز. انتخابهایش
سنتیهای فوتبال ایران را گیج کرده بودند. او طی مصاحبهای، آن هم در صبحی
که دزد خانهاش را زده بود به توصیف مبانی انتخابهایش پرداخته و توضیح
داده بود. او گفته بود «معتقدم نام هرگز بازی نمیکند. بلکه کیفیت، ارزش،
کار و انضباط است که بازی میکند. برای من نه باشگاه، نه نام، نه جوانی و
پیری مطرح است. بلکه قادر بودن یا قادر نبودن و انضباط مطرح است و نقش
اساسی دارد... در کمتر کشوری این همه استعداد دیدهام... من پانزده شانزده
بازیکن کمتر از بیست سال را انتخاب کردهام».
رایکوف
عزیز اصلی و فرامرز ظلی را کنار گذاشت و ناصر حجازی را برگزید. او گفت «ما
دروازهبانانی میخواهیم که پس از یکی دو سال بالاتر از سطح اصلی و ظلی
کار کنند... گفتم که سن مهم نیست و قادر بودن و نبودن مهم است». او حسین
کلانی را کنار گذاشت و گفت «او در تمرینات منظم نیست. معمولا بیش از بیست
تا بیست و پنج دقیقه بازی نمیکند. چرا که آسیب میبیند و این به دلیل آن
است که در تمرینات منظم نیست». او علی پروین را انتخاب نکرد و گفت «پروین
بازیکنی است که او را در نظر دارم ولی در حال حاضر از نظر قدرت بدنی در
سطحی نیست که خواهانش باشم».
رایکوف
در ایران در آغاز راه بهسر میبرد و خودش را پیدا نکرده بود. ولی با
میهماننوازی فوتبال ایران آشنا شده بود. با سنت کهنه رسانهای مرز و بوم.
با رسم همیشگی و عوض نشدنی. با شمشیرهای تیز شده. با شلاقهای بلند. با
متلکهای آبدار. برایش نوشتند تمریناتش با تمرینات قبلیها فرقی ندارد، با
تمرینات ادموند مایوفسکی، ژوزف مژاروش، حسین فکری، گئورگی سوچ و محمود
بیاتی. نوشتهاند قیمتش بالا است. نوشتند دستمزد ماهی شش هزار تومان از سرش
زیاد است. مهدی دری اسم و رسمی میان ورزشی نویسها داشت. نویسنده هفته
نامه کیهان ورزشی بود. یگانه نشریه تخصصی ورزشی. مجلهای که بعضیها
میگفتند رویکردش چپگرایانه یا متمایل به چپ است. مهدی دری با آب و تاب
فراوان رایکوف را زیر تازیانه برد. با جملههایی انشاگونه. با برخوردی
عجولانه. با قضاوتی قوم گرایانه. با اغراق درباره ایران و ایرانی. او برای
حمله به رایکوف، ایران را مهد آزادی خوانده، گهواره انسانیت. او در
مقالهاش آورد: «نمیتوانیم ادعاهای آقای رایکف را هضم کنیم. بازیکنان حاضر
در تمرینات او هم ادعاهایش را قبول ندارند... ما از رئیس فدراسیون که به
زبان فرانسه آشنا است میخواهیم این مطلب را برایتان ترجمه کند... بدانید
کشور ما دارای مبانی اخلاقی و تربیتی بسیار مستحکمی است که شاید اکثر
کشورهای جهان بدان دست نیافته و هرگز نیز بدان دست نیابند. ما بودهایم که
تمدن و فرهنگ را در چندین هزار سال پیش به اقصی نقاط گیتی بردهایم. ما
بودهایم که درس آزادی و انسانیت به جهانیان دادهایم... ما با فوتبال شما
آشنا هستیم... آقای رایکف این انضباطی که امروز در نوزده تن بازیکن
انتخابیتان میبینید به خاطر شما نیست. به خاطر سفر به شوروی است... به
گمان ما بهتر است همانگونه که در مراسم غیر رسمی حقیقت را میگویید با
بازیکنان نیز غیر رسمی حقیقت را بگویید. بگویید من ماهی نه هزار تومان پول
میگیرم. بگویید من مستخدم هستم و وظیفه دارم مطیع باشم. شاید آنان شما را
ببخشند».
همه
انتظار قربانی شدن رایکف را کشیدند. انتظار خرد شدنش را. له شدنش را.
رفتنش را. ولی خوشبختانه او خرد نمیشود. خوشبختانه رایکف راهی باشگاه تاج
میشد. تیمسار خسروانی پیشترها در اواخر دهه 1320 مربی آلمانی دو و میدانی
تاج به نام فوگل را هم برای مدتی روی نیمکت مربیگری تیم فوتبال نشانده بود
تا علاقهاش به مربی فرنگی را نشان دهد. رایکوف عصر جدیدی را در تاج رقم
میزد. در فوتبال ایران. بعدها فوتبال ایران را به قبل از ورود رایکوف و پس
از رفتنش تقسیم میکردند. رایکف بعدها مربی خارجی که خدمات فراوانی به
فوتبال این مرز و بوم انجام داد قلمداد میشد. او زمانی ستایش میشد که
رفته بود، که مرده بود.
نویسنده:حمیدرضا صدر
- ۹۴/۰۸/۲۰