انگلیس-فرانسه: و زندگی ادامه پیدا کرد(نوشته حمیدرضا صدر)
دیدار انگلیس - فرانسه درباره زندگی بود، نه فوتبال...
اهمیتی نداشت فرانسه با دو گل در لندن از حریف قدیمیاش شکست خورد، اهمیتی نداشت نبرد در میدان، هیجانی در قواره ستارههایش که تا هفته پیش تصور میکردیم چه شوری داشته باشد نگرفت، اهمیتی نداشت «دله علی» ۱۹ ساله در نخستین بازی ملیاش جای «راس بارکلی» وارد شد و آن گل تماشایی را زد، اهمیتی نداشت «وین رونی» گل ۵۱ ملیاش را زد و رکوردی دست نیافتنی برجای گذاشت...
نه
هیچ یک از اینها اهمیتی نداشتند. میدانستیم احتمالا در روزی دیگر و جایی
دیگر، نبرد «لورن کوشینلی» و «رافائل واران» با «هری کین» تماشایی میشدند
و رویارویی «وین رونی» و «پل پوگبا» بسیار پر تب و تاب. میدانستیم در
روزی دیگر کورسهای «اشنایدرلین» و «کایران گیبس» میتوانست ما را به وجد
آورند و نبرد «ژیرو» و «کاهیل» خاطره انگیز شوند،ولی نه این جا، نه در ۱۷
نوامبر ۲۰۱۵ در ویمبلی. نه ۱۰۰ ساعت پس از کشتارهای پاریس در ۱۳ نوامبر. نه
پس از کشته شدن ۱۳۲ نفر.
میتوانستیم
در چهره فرانسویها درد آمیخته به بهت را ببینیم. «دشان» هنوز مات بود و
بهت زده. نگاهش خیره بود و سرد. پسران فرانسوی هنوز در شوک بسر میبردند،
در حیرت. از لحظهای که صدای انفجار در «استاد دوفرانس» حین دیدار فرانسه -
آلمان و زمانی که آنها در حال دویدن بودند به صدا درآمد همه چیز ورق
خورده بود. آنها آن جا با دو گل ژرمنها را شکست دادند و این جا با دو گل
برابر انگلیسیها شکست خوردند. ولی نه آن پیروزی شادیآور بود و نه این
شکست، محنتزا.
نتیجه
بیارزش شده بود و تعداد گلهای زده و خورده را نمیشمردیم. برگزاری بازی
به خودی خود برجسته شده بود و بزرگ. همه جمع شده بودند تا به تروریسم
بگویند نه. آن هم در شبی که دیدار آلمان - هلند به دلیل احتمال حملات
تروریستی کمی پیش از آغاز لغو شده بود. استادیوم ویمبلی در محاصره پلیس های
اسلحه بدست قرار داشت که همه ستایش خود را نثار جان باختگان رخداد
تروریستی پاریس کردند.
لحظات
و تصاویر گوشه و کنار این دیدار، غنایی دیگر بدان بخشیدند و در یادمان
ماندند: تلاش انگلیسی ها برای خواندن سرود مارسیز به زبان فرانسوی و
همسرایی نامتعارف ۷۱۲۲۳ تماشاگر جمعشده روی سکوها در شمال لندن (اولین
باری بود انگلیسیها تلاش میکردند واژهها را فرانسوی بر زبان آورند)،
رنگهای آبی و سپید و سرخ پرچم فرانسه روی سازه قوسی ویمبلی، بازوبندهای
سیاه بازیکنان هر دو تیم، یک دقیقه سکوت، چشمان خیس «آنتونی مارسیال» و
«آندره پیر ژیناک»، حلقههای گل در دستان «روی هاجسن» و «دیدیه دشان»،
بپاخواستن تماشاگران حین ورود «لاسانا دیارا» کوتاه قد ایستاده کنار «پل
پوگبا» و «مانگالا» بلندبالا به میدان در همدردی با او به دلیل کشتهشدن
یکی از نزدیکانش طی گشودهشدن آتش مسلسلها...
همه
آنها همان چیزی را خاطرنشان میکردند که ورزش و فوتبال همیشه بدان چنگ
زده: زندگی ادامه دارد و طعم با هم بودنها و شانه به شانه شدنها در دوران
دشواری و سختی شیرینتر میشود و شگفتانگیزتر.
نویسنده:حمیدرضا صدر
- ۹۴/۰۸/۲۷