آنـــــــســـــوی نـــــیـــمـــــکــــت

نـــــوشــــتـــــه هـــای فـــــوتـــــبــــالــــی

آنـــــــســـــوی نـــــیـــمـــــکــــت

نـــــوشــــتـــــه هـــای فـــــوتـــــبــــالــــی

آخرین نظرات
نویسندگان

نویسنده:حمیدرضا صدر
 
به ادامه مطلب بروید...


باشگاه هامبورگ در بهار 1350 با کاپیتانی اووه زیلر کبیر به تهران آمد...

تاج 1-2 هامبورگ / امجدیه 3 اردیبهشت 1350
پرسپولیس 2-2 هامبورگ / امجدیه 5 اردیبهشت 1350


زود. زود. بسیار زود... سه ساعت تا آغاز مسابقه به امجدیه مانده. همه‌تان می‌دانید امجدیه کوچک است و  دلشوره نیافتن جا روی سکوهایش را دارید. عادت زود آمدن را. زل زدن به زمین خالی را. آفتاب‌زدگی زیر خورشید سوزان را. لرزیدن در سرمای زیر صفر درجه را. امروز سه ساعت زودتر آمده‌اید. آمده‌اید تا اووه زیلر را ببینید. اووه کبیر را. کاپیتان تیم ملی آلمان غربی را. تا شاید امضایش را بگیرید. سال پیش بازی‌های درخشانش را روی صفحه تلویزیون تماشا کرده‌اید. ضربه پشت سرش را در جام جهانی 1970 مکزیک که دروازه پیتر بونتی سنگربان چلسی و انگلیس، سنگربان محبوبت، را گشوده بود. کسی که کنار فرانتس بکن‌بائر و گرد مولر پس از دریافت 2 گل از انگلیس، پیروزی باورنکردنی 3-2 را رقم زد و انگلیس که قهرمان جهان بود را از جام بیرون انداخت. آن‌ها انتقام شکست در فینال جام جهانی 1966 برابر حریف قدیمی را با قصه‌ای پر تب و تاب گرفتند. با حکایتی ماندگار.

 


طی آن سه ساعت روی سکوهای امجدیه پرحرف می‌شوید. برای اطرافیان‌تان قصه پیروزی آلمان بر انگلیس پس از دریافت دو گل را تعریف می‌کنید. به توصیف اووه بزرگ، کاپیتان آلمان و کاپیتان هامبورگ، می‌پردازید. نسل قبل‌تر از گرد مولر و فرانتس بکن‌بائر. اووه که سه سال پیش از آغاز جنگ جهانی دوم دنیا آمده. بیش از630 گل زده. بیش از هشتصد بار پیراهن هامبورگ را پوشیده. در چهار جام جهانی به میدان رفته. این که ضربه‌های سر و برگردن‌هایش معرکه هستند. می‌گویید و می‌گویید و حوصله‌شان را سر می‌برید.
تاج از سه یار کمکی بهره می‌برد که دو‌تای‌شان پرسپولیسی هستند! از فریدون معینی و ابراهیم آشتیانی از پرسپولیس و علی رحمانی از دیهیم. تاج با سه هافبک و سه مهاجم، سیستم مورد علاقه رایکف، بازی می‌کند. فرامرز ظلی درون دروازه ایستاده و نه ناصر جازی. اکبر کارگر جم و پرویز قلیچ‌خانی در قلب دفاع. معینی  کنار علی جباری و کارو حق‌وردیان در خط میانی قرار گرفته. جواد قراب، علی رحمانی و مهدی حاج محمد در خط حمله بازی می‌کنند. همه پیش از بازی با اووه عکس می‌گیرند. همه دست در گردنش می‌اندازند. بازی شروع می‌شود و سانترهای پی‌درپی تاجی‌ها بی‌ثمر هستند. سنگربان دومتری هامبورگ همه توپ‌ها را مهار می‌کند. با این وصف جباری و حاج محمد در نیمه اول تا آستانه گشودن دروازه او پیش می‌روند. ولی ورنر کرامر است که در دقیقه 58 شوتی می‌زند که ظلی فقط  نظاره‌گر ورود توپ به درون دروازه‌اش است. فرانتس ژوزف هونیک دو دقیقه بعد با نفوذ سریعی گل دوم را هم وارد دروازه می‌کند. رحمانی، یکی از آن بازیکنان کمکی، شش دقیقه به پایان  تک گل تاج را به ثمر می‌رساند و بازی تمام می شود.

 
هامبورگ دو روز بعد در امجدیه برابر پرسپولیس با تساوی 2-2 با پرسپولیس متوقف خواهد شد. آن بازی را از تلویزیون تماشا خواهی کرد. فریدون معینی و ابراهیم آشتیانی که دو روز قبل با پیراهن تاج برابر هامبورگ بازی کرده‌اند در آن میدان هم حاضر می‌شوند و هامبورگی‌ها را حیرت خواهند کرد. پرسپولیس هم از بازیکن کمکی استفاده خواهد کرد. از اکبر افتخاری مهاجم عقاب و بازیکن سابق تاج. صفر ایرانپاک و همایون بهزادی گل‌های سرخپوش‌ها را خواهند زد، ولی ژرمن‌ها شکست نخواهند خورد و به تساوی 2-2 دست خواهند یافت.


هامبورگ در آن دیدار هم با بی‌میلی بازی خواهد کرد، از سر سیری. ولو آن که اووه بزرگ ظاهر شاد و شنگولی داشته باشد. خندان باشد. ولی اووه بزرگ همه را نومید خواهد کرد. اووه بزرگ، اووه‌ای نیست که توصیفش را کرده‌اند. اووه بزرگ فربه و گوشتالو‌تر از همیشه شده. بیش از حد کوتاه قد به نظر می‌رسد. وارفته‌تر راه می‌رود، هرچه باشد یک پایش کمی کوتاه‌تر از دیگری است. اووه بزرگ کند شده. فقط چند بار توپ را لمس می‌کند. شوت‌هایش برق‌آسا نیستند. اووه بزرگ نمی‌تواند ضربه‌های پشت سر بزند. اووه بزرگ در آستانه وداع قرار دارد. اووه بزرگ تنها بازیکنی آلمانی است که با زنش به تهران آمده. این‌جا را برای خلوت کردن با محبوبه‌اش برگزیده. اووه بزرگ راهی کاخ نیاوران هم شده و برابر دوربین‌ها با ولیعهد چند بغل پایی ردوبدل کرده. اووه بزرگ به تهران آمده تا خداحافظی کند. اووه بزرگ نشان داده تصورات فوتبالی پررنگ‌تر، تماشایی‌تر و با طراوت‌تر از واقعیت فوتبالی هستند. بنابراین آرزو می‌کردید ای کاش اووه بزرگ به ایران نمی‌آمد. به تهران نمی‌آمد و او را از نزدیک تماشا نمی‌کردید. ای کاش سه ساعت زودتر راهی امجدیه نمی‌شدید. ای کاش بلیطی بدست نمی‌آوردید. ای کاش. ای کاش. ای کاش رفته بودید و بازی تنیس راد لیور استرالیایی و ارتور اش سیاهپوست با حریفان‌شان که به تهران آمده‌اند را تماشا می‌کردید... این آخرین سفر فوتبالی اووه بزرگ خواهد بود. اووه بزرگ در بازگشت به آلمان کفش‌ها را خواهد آویخت. خداحافظی خواهد کرد. او پنج شش سالی دیر پا به امجدیه گذاشت.

 

 

نویسنده:حمیدرضا صدر



  • محمدامین محمدی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی